گـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروه 213 آخرین مطالب
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : مهران
دختر: نه منم مجردم! راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT دارم!!! شما چی؟
دختر: من فارق التحصیل رشته گرافیك از دانشگاه سرین فرانسه هستم.!!!
پسر: WOW چه عالی! واقعا از آشناییتون خوشبختم.!
دختر: مرسی منم همینطور! راستی شما كجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم! شما چی؟
دختر: ما هم خونمون اونجاس! شما كجای تجریش میشینید؟
پسر: خیابون دربند! شما چی؟
دختر: خیابون دربند!؟ كجای خیابون دربند؟
پسر: خیابون دربند ، خیابون........كوچه..........پلاك......... ، شما چی؟
دختر: اسم فامیلیه شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور!؟ دختر: چی؟ وحید تویی؟ خجالت نمیكشی چت می كنی؟ تو كه گفتی امروز با زنت میخوای بری قسطای عقب مونده ی خونه رو بدی! مكانیكی رو ول كردی نشستی چت می كنی؟
پسر: عمه مولوك شمایین!؟ چرا از اول نگفتین؟ راستش! راستش!
دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده..... ، آخه می دونین............
دختر: راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟ میدونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین! اگه بفهمه پوستمو میكنه! عوضش منم به عمو فریبز چیزی نمیگم
دختر: اوووووووم خب ، باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا !
پسر: باشه عمه مولوك بای.......!!!
نظرات شما عزیزان: خط هشتم
ساعت22:33---16 آذر 1391
یعنی دقیقا اون اولا مه من چت می کردم اینجوری بود
البته منهای قسمتای اخرش طرف میرفت تجریش سر قرار منهم کلی تو خونمون بهش می خندیدم پاسخ:تصویر طرف باید جالب میشد پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|